یاد آن عهد که دل در خم گیسوی تو بود
شب من موی تو و روز خوشم روی تو بود
نور چون چشم ز پیشانی من میبارید
تا مرا قبله طاعت خم ابروی تو بود
دل یوسف هوس حلقه زنجیر تو داشت
صائب آن روز که در سلسله موی تو بود
صائب تبریزی
چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
صدف گهر نماید شکر عقیق رنگش
بکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان
همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگش
خاقانی
عاشقانه ترین شعر
عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست
وصل لب تو در خور هر بی خبری نیست
هر چند نگه میکنم از روی حقیقت
یک لحظه ترا سوی دل ما نظری نیست
بسیار سمرهاست در آفاق ولیکن
دلسوزتر از عشق من و تو سمری نیست
سنایی
نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد ! ۰
.سایه ساران ِدو زلفت ، چه لمیدن دارد !
آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه
حـــــس مـسـتی لـبـت طـعـم چـشـیدن دارد
تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد
آن دلبر محملنشین چون جای در محمل کند
میباید اول عاشق مسکین وداع دل کند
زین منزل اکنون شد روان تا آن بت محملنشین
دیگر کجا آید فرود از محمل و منزل کند
هاتف اصفهانی
شعر دلتنگی عاشقانه
شب و روز مونس من غم آن نگار بادا
سر من بر آستان سر کوی یار بادا
دلش ارچه با دل من به وفا یکی نگردد
به رخش تعلق من، نه یکی، هزار بادا
اوحدی مراغهای
هرچند رفتهای و دل از ما گسستهای
پیوسته پیش چشم خیالم نشستهای
با من مبند عهد که چون پیچهای باغ
هرجا رسیده، رشته پیوند بستهای
سیمین! ز عشق رستهای اما فسردهای
آن اخگری کز آتش سوزنده جستهای
دوباره مینویسمت کنارِ بیت آخرم
و چکه چکه میچکم به سطرهای دفترم
شنیدهام ز پنجره سراغ من گرفتهای
هنوز مثل قاصدک میان کوچه پرپرم
شبی به خواب دیدمت میانِ تنگِ کوچهها
قدمزنان قدمزنان تو را به خانه میبرم
حسین منزوی
شعر غزل عاشقانه
بیراهه دور میزند بی تو دلم
لبخند به زور میزند بی تو دلم
هر وقت که دیر میکنی مثل سه تار
در مایه شور میزند بی تو دلم
احسان افشاری
نوشته بود برایم: خودت، سه نقطه، تمام
نوشتمش که: دلم، چون؟ چرا؟ چگونه؟ کدام؟
نوشته بود و نوشتم؛ نوشتن آسان است
گذشته بود و گذشتم؛ گذشتن آسان نیست
سیدمهدی طباطبایی
نگو هنوز جوانم، تو که نمیدانی
چه زجرها که کشیدم به عمر کوتاهم
تویی که واسطه هر دعای من بودی
دعا بکن که نگیرد به دامنت آهم
سیدتقی سیدی
صبح است دلارامم، ای حضرت مستانه
مضمون دو بیتیها، دردانه این خانه
امروز چه خوش یُمن است، صبحانه کنار تو
لبخند حلالت باد، خوشمزه دیوانه
امین شاهسواری
منبع: شعر عاشقانه